افکار درهم
هفته پیش خوندم اسلام یعنی انصاف تو کتاب شهید بهشتی ( ولایت رهبری روحانیت)
خیلی فکر م مشغول کرد من مسلمونم پس انصافم کو چرا وقتی میخوایم با یه نفر که عقاید شخصیش باهامون یکی نیست یا اصلا تز سیاسیش با ما کی نیست وقتی وارد بحث میشیم مگه هر دومون مسملمون نیستیم پس کو انصافمون همدیگر و حتی بعضی وقتا متهم میکنیم به اینکه منصف باش اما وقتی کم میاریم شروع میکنیم به توجیح کردن شروع میکنیم به تخریب شخصیت منظورم جناح خواستی نیست هر دو جناج دارم میگم
چقدر سیاسیت کثیف عین به باتلاق میومنه . چقدر از ش بدم میام
تو راه برگشت از کلاس ادم ها رو نگاه میکردم بیشترو دیگه با هم مهربون نبودند قبلا از کنار هم لذت میبریدم اما الان نه و وای اگر بحث سیاسی بشه دیگه همون نگاه ساده هم میره همش میشه ناسزا همش میشه تخریب همش میشه توهین ...........
بیایم مسلمون باشیم بیایم منصف باشیم
قرار نداشتم اصلا مطلب سیاسی بنویسم اما واقعا دگیه داشتم میمردم حرفام شده بود یه کوه بزرگ که تا بهش فکر میکردم فقط گیل گیل اشک باهاش بود همین
بیایم با یه ترازو همه رو بسنیجیم اگه بد خوب بد دیگه چرا یه جا خوب میشه یه جا بد
مگه ما الان رئیس جمهور نداریم چرا بهش احترام نمیزاریم مگه این رئیس جمهور حاصل انتخاب نیست خواهشا ننویسید تقلب و از این چیزا که اگرهم باشه الان رئیس جمهور ما ست چرا بهش احترام نمیزاریم چرا درست نقدش نمیکنیم چرا تخریبش میکنیم
مگه اقای موسوی رئیس جمهور چی را دارید با چی مقایسه میکنید اخه
نقد دارید به خودشون بکنید چرا دارید مقایسه میکنید چرا تخریب میکنید
بیاید مسملون باشیم بیاید منصف باشیم بیاید همه رو با یه ترازو بسنجیم
ما قبل از اینکه هر جناحی رو داشته باشم هم وطنیم انسانیم بیایم همدیگر رو دوست داشته باشیم
بیاد باهم حرف بزنیم بحث بکنیم اما منصفانه مسمانانه
دلم تنگ شده برای اینکه با صفا کنار هم باشیم بیاید از همدگیه دوری نکیم همدیگرو به اتهام رایی که داده ترد نکنیم متهم نکنیم بیاید رشد کنیم با هم دیگه
بیاد بزاریم فضای غبار الود غبارش بخوابه اینقدر خاکای لباسمون و نتکونیم تا تخلیه بشیم تا دیگران رو خفه کنیم
بیاید نزاریم حرفامون بشه یه عقده تا این به روزمون بیاد
چرا دنبال سوژه میگردیم که فلانی جلوی پای فلانی بلند نشد خوب شعورش همین قد بوده اما چرا ما داریم دامن میزنیم به این غبار بی عقلی که برخی از ادم ها درست کردند
همون میگیم باید منصف باشیم اما همش داریم تخریب میکنیم همش داریم دنبال ضعف طرف مقابل میگردیم
انگاری دلامون اینجوری خنک میشه اروم میشه
تو دلامون چیه مگه عشق نیست پس چرا دنبال خنک شدن دلمونیم
بیاید کنار داد از عشق به وطن عشق به هموطن هم توش بزاریم
بیاید همدیگر و ببینیم دوست داشته باشیم بیایم حرف همدیگر خوب گوش کینم دنبال محکوم کردن طرفمون نباشیم
بیاید مسلمون بشیم تا منصف باشیم بیاید یه ترازو بر داریم برای سنجش بیاید نزارید عقده بشه حرفامون
ببخشید اگه درهم و برهم هر چی تو فکرم بود و نوشتم