سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من او

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نامه ای به خدا

    نظر

سلام

این بار دلم می خواد درد و دل کنم ،  یا نه بهتر بگم شکایت کنم،  اونم از خودم پیش خودت.

 اخه میدونی من لذتش رو بردم، تو بهم دادی ، اگه ندیده بودم، اگه نچشیده بودم، شاید هیچ وقتم شکایتی نداشتم؛ اما چشیدم، طعم  شبات رو، لذت حرف زدن با تو رو، لذت بیدار شدن و...،

 بعضی شبا از ترس بیدار نشدن حتی تمی خوابیدم؛ تازه موقح مناجاتم، اصلا خسته  نبودم،  کسل نبودم، خوابمم نمیومد، شاید بگی اون ماه من بود

 خودت گفتی من چیزی رو که بدم پس نمیگیرم این دور از کرمم

 تو نگرفتی

 اما نمیدونم چرا دیگه بیدار نمیشم

 پس چی شده ، چرا بیدار نمیشم ؛ گفتم شاید از دوست داشتنم کم شده

 اما باور کن که هنوزم لحظه شماری میکنم براش، وقتی برا نماز صبح ها پا میشم با یه بغضی پا میشم که میبینی هی میگم چم شده، بعدش میگم شاید توی روز گناه میکنم که بیدار نمیشم، اما مرور میکنم میبینم، نه البته خطا دارم (طبق گفته سرای اندیشه)ولی اخه ادم خطا کار که بیشتر به شب احتیاج داره ،اگه شبم بهش ندی که دق میکنه .

خدایی من میدونم همیشه میبینیم؛ اما وقتی بیدار نمیشم احساس میکنم ازدستم ناراحتی

خدایی دیگه دارم کم میارم، خواهش میکنم، مگه من ماه رمضانت خطا نمی کردم، اما با کرمت بیدارم میکردی. کرم کن بیدارم کن، دلم داره میترکه دلم لذت حرف زدن با تو رو می خواد. به خودم میگم نکنه اون موقع برا یه چیزه دیگه بیدار میشدم بعد انگار تمام غصه های عالم میاد رو دلم احساس بدی میکنم 

دیگه نمی تونم بگم فقط از چشمام داره  اشک میاد وبهت التماس میکنه و دلم اضطراب داره برا بیدارنشدن امشب

 خدایی دوست دارم

از همه عاشقا التماس دعا

تا عاشق شدن

 یا علی مددی