سلام
نمي دانم چرا همچنين مسئله اي را مطرح كردي ولي اولش چيزي به ذهنم نيومد ولي وقتي فقط چند ثانيه بيشتر فكر كردم به حال خودم شايد اگر كسي پيشم نبود هوار ميزدم الان كه مينويسم هم قلبم مي لرزه هم دستم آخه منم دردي شبيه خودت دارم (از دست نفسي كه فقط داره من را داره از خودم دور ميكنه خسته شده ام) تو اين ماه رمضان اينه مرغ پركنده اي به هر در وديواري زدم شايد يك ذره از سركشي دست برداره ولي فقط براي لحظات خيلي كمي موفق شدم
ولي اگر اين ماه رمضان آخرم باشه كاري به جز زاري و گريه و استغفار بلد نيستم(اگر كار بهتري سراغ داشتي بهم بگو چون شايد اين ماه رمضان آخرم باشه )
از اين يادآوري ات ممنون يك دوست خوب معمولا اون چيزهاي خوبي را كه آدم يادش ميره بهش يادآوري ميكنه
خدا كنه فقط موقع رفتن از دنيا چه با درد و بيدرد فقط جزء فارغ التحصيلاش باشيم نه اخراجياش